مغز متفکر استودیوی پیکسار از داستان دنباله های فیلم جان کارتر می گوید - وبلاگ رشد آرمان

به گزارش وبلاگ رشد آرمان، شرکت دیزنی سال 2012 کوشش کرد تا فرانچایز جدیدی را با داستانی اکشن، ماجراجویانه و علمی-تخیلی درباره جان کارتر که تیلور کیچ نقش او را بازی می کرد، راه اندازی کند. جان کارتر روی کاغذ، حرف های زیادی برای گفتن داشت. این فیلم یک داستان ماجراجویانه را به سبک ماجراجویی های فیلم های دزدان دریایی کارائیب روایت می کرد و بر اساس رمان پرنسس مریخ نوشته ادگار رایس باروز که شاید بیشتر به خاطر خلق شخصیت تارزان شناخته می گردد ساخته شده بود.

افسوس که این کوشش ها راه به جایی نبرد. این فیلم به کارگردانی اندرو استانتون بسیار مفرح بود و 284 میلیون دلار در گیشه فروخت اما از نظر تجاری باخت و دنباله های از پیش برنامه ریزی شده آن لغو شدند. استانتون برنامه های ویژه ای برای این دنباله ها داشت و این موضوع را در پنل کارگردانان در کامیک کان سن دیگو که به وسیله استیو واینتراب برگزار گردید اعلام کرد.

استانتون گفت که فیلم دوم خدایان مریخ نام داشت. او در ماه مارس نیز به این مسئله اشاره نموده و گفته بود که نام سومین فیلم نیز جنگ سالار مریخ بود. استانتون هم چنین بعضی از مفاهیم و برنامه ها و طرح داستان هر دو فیلم را با جمعیت خوش شانسی که در سالن حضور داشتند به اشتراک گذاشت.

او گفت که داستان خدایان مریخ پس از بازگشت جان کارتر به مریخ و 10 سال پس از فیلم اول روایت می شود:

جان کارتر به مدت 10 سال روی زمین بود. همسرش دژا در غیاب او بچه خود را به دنیا آورد که به وسیله شخصیت شروری به نام ماتای شانگ ربوده شد. کارتر به مریخ بازمی شود تا این که متوجه می شود دژا به پایین رودخانه رفته تا فرزندش را پیدا کنید. کارتر با تارس تارکاس، شخصیت ویلم دفو، دوباره متحد می شود و در پی دژا می رود. آن ها با هم یک شهر زیرزمینی با تکنولوژی مدرن را کشف می نمایند که به وسیله نژادی به نام نخست زادگان اداره می شود. این موجودات از ابتدا این سیاره را مدیریت نموده اند. آن ها هم چنین الهه ای به نام آیسیس را می پرستند اما این الهه در واقع همان ماتای شانگ است که تغییر شکل می دهد و این کار را هر روز تکرار می نماید. همان طور که ممکن است انتظار داشته باشید، کارتر متوجه خواهد شد که ماتای خدای دروغین جامعه نخست زادگان است و پسرش که تبدیل به جنگجویی مافوق بشری شده دستور دارد تا کارتر را بکشد. ماتای این نوزاد را از نظر ژنتیکی بزرگ نموده و حتی نزدیک بود که کارتر پسر خود را بکشد. همه این ها به اوج خود می رسد و یک ناوگان هوایی برای نجات قهرمانان ما روی یک آتشفشان خاموش فرود می آیند و کارتر، دژا و پسر بچه اش دوباره به هم می رسند و سه نژاد قرمز، سبز و نخست زادگان آن ها را تعقیب می نمایند.

او درباره داستان جنگ سالار مریخ گفت که ترن ها به سمت نیم کره شمالی سیاره که در آن جا کپی های بدن آن ها ذخیره می شود، فرار می نمایند و فرایند سفر به زمین را شروع و در عین حال مریخ را به مکانی غیرقابل سکونت تبدیل می نمایند. استانتون ادامه داد:

داستان این فیلم مانند یک بمب در حال تیک تاک عمل می نماید و اگر کارتر نتواند ترن ها را ردیابی کند و آن ها را بکشد، دنیا به خاتمه خواهد رسید. بنابراین جاسوس های ترن برای خرید زمان، تغییر شکل و خود را به عنوان رهبران دیگر نژادهای مریخ نشان می دهند و باعث درگیری داخلی می شوند و هرج و مرج عجیبی به وجود می آید. مریخی ها آن قدر مشغول جنگیدن با خود هستند که نمی توانند روی اتحاد و ریشه کن کردن ترن ها تمرکز نمایند. در همین حال، دژا دستگاهی برای شناسایی این ترن ها اختراع می نماید اما جاسوسان آن را نابود و کارتر را ترور می نمایند. در ادامه می فهمیم که این نسخه کارتر فقط یک کپی بوده و بدن اصلی او روی زمین بیدار می شود و به مریخ بازمی شود اما حضور خود را مخفی نگه می دارد. خطر یک جنگ دنیای رو به افزایش است و کارتر، همسرش و پسرش به همراه یک ترن بازمانده به بالای دنیا می فرایند و در نهایت با ماتای شانگ روبه رو می شوند. همان طور که انتظار دارید، او ترن ها را متوقف می نماید، سیاره را نجات می دهد و عنوان رسمی جنگ سالار مریخ را تصاحب می نماید.

بدیهی است که اگر فیلم اول موفقیت آمیز بود، استانتون می توانست بیشتر به این داستان علمی تخیلی دامن بزند. او می خواست عنوان فیلم اصلی را جان کارتر مریخ بگذارد اما مجبور شد نیمه دوم عنوان را حذف کند که منجر به سردرگمی بینندگان نسبت به موضوع فیلم شد.

استانتون به غیر از جان کارتر، بیشتر به خاطر کارهای گسترده اش در پیکسار شناخته می شود. او انیمیشن های در جستجوی نمو، وال-ئی و در جستجوی دوری را کارگردانی نموده و هم چنین مسئولیت نویسندگی چهار فیلم داستان اسباب بازی و زندگی یک حشره را بر عهده داشته است. وی در حوزه لایواکشن نیز قسمت هایی از سریال های چیزهای عجیب و بهتره با ساول تماس بگیری را کارگردانی نموده و هم چنین به تازگی دو قسمت خاتمهی اوبی وان کنوبی را نوشته و بدین وسیله به دنیای داستان های علمی تخیلی و بیابانی بازگشته است.

منبع: collider