اینجا چغازنبیل نیست، ولی شهر سوخته شاید!

به گزارش وبلاگ رشد آرمان، هرسال جمعیت مهاجر راه دور و درازی را برای رسیدن به کوره های آجرپزی شهرک گلدسته (شمس آباد) طی می نمایند و خود را به نقطه ای از منطقه18 می رسانند که از ابتدایی ترین امکانات زندگی هم دور است.

اینجا چغازنبیل نیست، ولی شهر سوخته شاید!

به گزارش همشهری، ساکنان موقت آجرپزخانه های منطقه18 باید ساعت ها پیاده روی نمایند. خانه که نه، بیغوله های این کوره پزخانه ها تنها چهارچوبی به نام دیوار و سقف در اختیار کارگر ها و خانواده شان قرار می دهد بی آنکه خیال آن ها را بابت سقف بالای سر خود مطمئن کند. خانه ها، توسری خورده و عبوس کنار هم ایستاده اند و سمفونی فرسودگی در حومه این شهرک را کامل می نمایند.

20 کوره آجرپزی تنها در محدوده شهرک گلدسته چهاردانگه وجود دارد. این کوره ها فاصله نسبتاً زیادی با محدوده مسکونی شهرک دارند. با این حال سازه های بلند این کوره ها از دور پیداست و با نگاه کوتاهی در اطراف شهرک، می توان بیش از 10 کوره را شناسایی کرد.

استفاده از تجهیزات مدرن تر در کوره ها، سازه های بلند برجی شکل را از این کوره ها حذف نموده و به همین علت دیگر کوره ها از دور به راحتی پیدا نیستند.

بهار که از راه می رسد، سر و کله خانواده های مهاجر هم پیدا می گردد؛ بچه ها فرسنگ ها از خانه و مدرسه (اگر مدرسه ای در کار بوده باشد) فاصله گرفته اند و به جزیره ای پا گذاشته اند که در آن خبری از مدرسه نیست؛ اینجا به جز کار کردن، مجالی نیست.

کارگر های آجرپزخانه می گویند: خواب و استراحت در اینجا محدود است. هر ساعتی از شبانه روز کامیونی برای تخلیه خاک و یا بردن آجر از راه برسد باید بیدار شویم و کار را شروع کنیم. حتی کسانی که در همین شهرک های اطراف زندگی می نمایند فرصت ندارند که به خانواده خود سر بزنند و شب را در همین جا می مانند و معمولاً دو هفته یک بار به خانه می روند.

حالا که کارگران این آجرپزخانه ها کار های سنگین را بر عهده می گیرند و انجام می دهند، انصاف این است که شرایط کاری بهتری داشته باشند و دلشان به این خوش باشد که عایدی خوبی نصیبشان می گردد و یا مرخصی ها و خواب و استراحت بجاست. البته پاییز و زمستان، فصول کم کاری آجرپزخانه هاست. با این حال کارگران فرصت چندانی برای استراحت، شوخی و کمی خنده ندارند.

اینجا هیچ وقت تعطیل نیست

اینجا بقایای تازه کشف شده شهر سوخته یا چغازنبیل نیست یا دهکده ای که بر اثر کاوش های باستان شناسی کشف شده باشد؛ اینجا بیابانی قدیمی است که اغلب آجر های سیمانی و خشتی شهر در آن متولد می گردد و با تولد هر آجر، زمینش به میزان مشتی خاک در خود فرو می رود. آجرپزخانه های شهرچهاردانگه، محلی است که در آن تکه ای کوچک از زمین جدا می گردد تا جای دیگری از این شهر، خانه ای تازه سر از خاک بیرون بیاورد. آجرپزخانه ها یا کوره های آجرپزی این نقطه از منطقه18 اغلب در محدوده شهرک گلدسته واقع شده اند و برای رسیدن به آن باید بیابان هایی را پشت سر گذاشت که روزگاری باغ های انگور بودند.

زندگی کشاورزان و باغداران در این نقطه از شهر متوقف شده است، اما همچنان زندگی در کوره های آجرپزی آن در جریان است. حتی زمستان ها که نوبت خواب زمستانی کار و فعالیت در آجرپزخانه هاست.

راز پایین بودن سطح کوره ها از زمین اطراف

باید از ادامه حرکت در جاده انصراف بدهی تا بتوانی دورنمایی از کوره های آجرپزی را ببینی؛ زمینی که در گودی قرار گرفته و اتاق ها و سازه های خشت و گلی مثل بقایای یک شهر هزار ساله، چیزی مثل شهر سوخته، پیش چشمت نمایان گردد.

خانه های لب جاده انگار در کنار پرتگاهی چند متری قرار گرفته اند. جاده های خاکی فرعی، با شیبی ملایم راه رسیدن به کوره ها را هموار می نمایند. شهر آجر های خام، با کوه های خاکی و خانه های خشتی پیش پایت پهن می گردد.

پیش از اینکه به این مکان برسی، نیمه های شب یا اوایل روز، کامیون های حمل خاک از راه رسیده اند و تپه های کوچک خاکی را گوشه ای از محوطه کوره برپا نموده اند.

محمود-الف کارگر جوانی است که 23 سال از عمر خود را برای پختن خشت های خام پای کوره ها گذرانده؛ تقریباً از دوران کودکی. روایت فعالیت کوره پزخانه ها از زبان او این گونه است: از قدیم الایام برای تهیه خاک خشت ها، زمین های کنار کوره را گودبرداری می کردیم و راز پایین بودن سطح محوطه های آجرپزی نسبت به زمین های اطرافش، گودبرداری هایی است که از این محوطه ها در چند دهه اجرا شده است.

بازار داغ کوره ها در تابستان

دست ها، لباس ها و صورت ها را گردی از خاک پوشانده و لایه های خشک شده گل، اینجا و آنجا دیده می گردد. کارگران کوره های آجرپزی با زبان محلی و اغلب با گویش مشهدی و تربت جامی صحبت می نمایند.

محمود ادامه می دهد: اصل کار در کوره های آجرپزی در تابستان است، اما در فصل های دیگر سال هم رونق دارند. کارگران فصلی از خراسان و کردستان و جا های دیگر از راه می رسند و آماده کردن خشت های خام شروع می گردد. کارگر های فصلی اغلب زن و فرزند خود را هم به همراه می آورند. بچه ها از سن 8 سالگی می توانند در اینجا پا به پای مادر و پدر خود کار نمایند. در این کوره، حدود 30 نفر در فصل تابستان کار می نمایند. اغلب آن ها هم متاهل هستند.

لایه ای از گل روی دستکش هایش نشسته. با دست خانه های کنار جاده را نشان می دهد: کارگر ها در همین خانه ها ساکن می شوند. خانه که نه؛ محلی موقت برای گذراندن ساعات اندک استراحت. خانه ها خالی از سکنه هستند و انتظار بهار و تابستان را می کشند تا مسافران همیشگی از راه برسند. از کنار پنجره یکی ـ دو خانه، دستمال ها و لباس های شسته شده آویزان است؛ تک و توک کارگران ثابت کوره ها در این خانه ها زندگی می نمایند؛ افرادی که ساکن شهرک گلدسته هستند و دو هفته یک بار برای مرخصی، پیش خانواده خود برمی گردند.

خدا کند رشته ها در باران پنبه نگردد

تپه های خاکی به مرور در سوله های نه چندان بزرگ انباشته می شوند. خاک به وسیله نقاله ای از این سوله ها بیرون می آید و غربال می گردد. نخاله ها و ریگ ها از خاک جدا می شوند و خاک به یاری کمی آب و البته دستگاه پرس، به خشت های خام تبدیل می گردد.

خشت ها چند دقیقه ای در سینی انتظار قرار می گیرند و بعد وسط محوطه روی هم چیده می شوند و اصطلاحاً انبار می شوند. تا اینجای کار در فصل های گرم هم انجام می گردد. قبل از شروع بارندگی های پاییز، خشت های خام به کوره ها برده می شوند تا پخته شوند. انبوهی از آجر ها روی هم چیده شده و روی آن ها پوششی پلاستیکی قرار گرفته است تا باران های نباریده، رشته های کارگران کوره را پنبه نکند.

خشت های خام زیر این پوشش های پلاستیکی، وسط محوطه کوره پزخانه انبار شده اند. این روز ها فصل پخت خشت ها در کوره است. کارگران با گاری های دستی خشت ها را به سمت ساختمان کوره می برند. خشت ها به یاری نقاله در کوره ها قرار می گیرند و منتظر می شوند تا شعله ها از راه برسند. منصورخان 15 سالی می گردد که خشت خام را به آجر های زرد و سرخ تبدیل می نماید: سخت ترین مرحله کار، بردن آجر ها به کوره و قرار دادن آن ها در کوره بر روی هم است.

برج های بلند آجرپزی از گذشته تا امروز

کوره ساختمانی خشتی است با اتاق های تو در تو و در های طاقی شکل متعدد که گوش تا گوش آن آجر چیده می گردد. کوره ها چند سالی می گردد که گازکشی شده اند؛ بنابراین حرارت به یاری لوله های گاز و سوراخ های متعدد از سقف کوره به آجر ها می خورد.

دود ناشی از این سوخت گاز، به وسیله سوراخ هایی که در دیواره داخلی کوره تعبیه شده به بیرون راهنمایی می گردد. جابر عیوضی اتاقک بالای سقف کوره را نشان می دهد: نواً دود کوره ها به وسیله اتاق فن یا پنکه، به بیرون از کوره می رود. قبل از اینکه این فن ها هوای این کوره را تمیز نمایند، کوره ها شکل دیگری داشتند.

کارگر جوان برج های بلند آجرپزی را در اطراف نشان می دهد: این برج های لوله ای شکل کار بیرون بردن گاز ها از کوره را انجام می دادند. هرچه ارتفاع این برج ها بلندتر بود، دود بیشتری از آن به بیرون از کوره راهنمایی می شد.

اما از وقتی فن ها در کوره ها مورد استفاده قرار می گیرند، استفاده از این برج ها منسوخ شده است. کوره های آجرپزی نو قمیر نام دارند. قمیر ها و اتاق های تو در توی آن مدام از حضور آجر های پخته و خشت های خام پر و خالی می گردد. آجری که بعد از سرد شدن از این سازه های خشت و گلی بیرون می آید، آماده فروش و استفاده است.

همه جا را با این آجر ها آباد کردی، اما ...

از وقتی نقاله ها و دیگر ابزار وارد کار آجرپزی شده اند، کار ما کمی راحت تر شده است. با این حال کار کردن در کنار کوره های آجرپزی طاقت زیادی می خواهد. به خصوص در تابستان ماندن در کنار کوره ها کار دشواری است. صابر - میم آجر های پخته شده و سرد شده را روی نقاله می ریزد تا از کوره بیرون ببرد. از روز ها و شب هایی می گوید که از خانه و زندگی اش دور مانده و شب را در همین آجرپزخانه ها به صبح رسانده بی آنکه چند ساعتی خواب راحت داشته باشد.

او می گوید: هر روز که این گل ها را به آجر تبدیل می کنیم و هر بار که این آجر ها را برای فروش به بیرون از آجرپزخانه می فرستیم، با خودم می گویم کی می گردد که بتوانم چهاردیواری ای با همین آجر ها برای خودم بنا می کنم؟ در خیالم با این آجر ها خانه ای می سازم. دیوارهایش را بلند و محکم می سازم. مشتری ای داریم که هر بار برای بردن سفارش هایش به اینجا می آید می گوید صابر! همه جا را با این آجرهاآباد کردی، اما خودت هنوز خانه ای برای خودت نداری. و تند و تند آجر ها را روی نقاله می ریزد و به خانه ای که قرار است در همین اطراف بسازد فکر می نماید.

ناگفته نماند 18 ساعت طول می کشد تا خشت خامی در کوره آجرپزی به خوبی پخته گردد و آجر های پخته شده از کوره بیرون آورده شوند. بعد از این مدت، کارگر ها و دستگاه ها دست به کار می شوند تا آجر ها دوباره روی هم در کوره قرار بگیرند تا پخته گردد خامی.

منبع: فرارو

به "اینجا چغازنبیل نیست، ولی شهر سوخته شاید!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اینجا چغازنبیل نیست، ولی شهر سوخته شاید!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید